ابر میبارد و من میشوم از یار جدا
چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جدا
ابر و باران و من و یار ستاده به وداع
من جدا گریه کنان، ابر جدا، یار جدا
نعمت دیده نخواهم که بماند پس ازین
مانده چون دیده ازان نعمت دیدار جدا
نظرات شما عزیزان:
mahtab69
ساعت15:15---12 تير 1391
مي توان در قاب خيس پنجره
چك چك آواز باران را شنيد
مي توان دلتنگي يك ابر را
در بلور قطره ها بر شيشه ديد
مي توان لبريز شد از قطره ها
مهربان و بي ريا و ساده بود
مي توان با واژه هاي تازه تر
مثل ابري شعر باران را سرود
مي توان در زير باران گام زد
لحظه هاي تازه اي آغاز كرد
پاك شد در چشمه هاي آسمان
زير باران تا خدا پرواز كرد
mahtab69
ساعت15:19---6 تير 1391
بی تو احساس درد دارم :
شاید این همان دلتنگی باشد
|